میراث من؛ اعتیاد
عکس تزئینی است ۹ ماه اعتیاد ناخواسته را در رحم مادر تجربه کرده و حالا در نخستین ساعات پاگذاشتن به این دنیا باید یکتنه با افیونی بجنگد که در تنش میتازد؛ بیآنکه بداند این دردی که ساعتبهساعت در تنش میدود از کجا آمده و چیست! به گزارش ایسنا، روزنامه همشهری نوشت: «زجر و درد نوزاد تازه بعد
۹ ماه اعتیاد ناخواسته را در رحم مادر تجربه کرده و حالا در نخستین ساعات پاگذاشتن به این دنیا باید یکتنه با افیونی بجنگد که در تنش میتازد؛ بیآنکه بداند این دردی که ساعتبهساعت در تنش میدود از کجا آمده و چیست!
به گزارش ایسنا، روزنامه همشهری نوشت: «زجر و درد نوزاد تازه بعد از جداشدن از بند ناف شروع میشود؛ لحظهای که دیگر مواد مخدر از طریق خون مادر به او نمیرسد. ۹ ماه اعتیاد ناخواسته را در رحم مادر تجربه کرده و حالا در نخستین ساعات پاگذاشتن به این دنیا باید یکتنه با افیونی بجنگد که در تنش میتازد؛ بیآنکه بداند این دردی که ساعتبهساعت در تنش میدود از کجا آمده و چیست! و بدتر از آن بیآنکه آغوش گرمی از پدر و مادر در روزهای نخست زندگی نصیبش شود. نوزادانی که مادرشان در دوره جنینی مصرفکننده مواد مخدر بودهاند با اعتیاد به همان مخدر به دنیا میآیند و برای بیرونشدن مسمومیت اعتیاد از تنشان روزهای سختی را پشت سر میگذارند.
واجبتر از شیر مادر
صدای گریهاش از بخش نوزادان به گوش میرسد. بیقراری بیش از اندازهاش، گریهای از روی گرسنگی نیست. قد و قواره کوچکتر از کف دستش را مدام منقبض میکند و آغوش هیچ پرستاری آرامش نمیکند. مددکار بهزیستی میگوید: «نارسبودن و بیقراری، تنها مشکلی نیست که کودکان دارای مادران معتاد تجربه میکنند. اسهال شدید، تهوع، تب و عوارض دیگری هم هستند که این بچهها به همراه زجر مسمومیت اعتیاد درگیر آن هستند. این نوزادان در ماه نخست بهدنیاآمدنشان علاوه بر همه مشکلاتی که نوزادان دیگر تجربه میکنند، باید اعتیاد را هم ترک کنند و رنج زیادی را متحمل میشوند.»
آبریزش بینیاش قطع نمیشود و ساعت خواب و بیداریاش به هم ریخته. آن قدر گریه میکند تا دوزی از مسکن تجویزشده از پزشک به بدنش برسد و بعد آرام میگیرد؛ داروی آرامبخش برای این نوزادان از شیر هم مهمتر است و حتی بسیاری از آنها بیاشتهایی را در روزهای اول زندگی تجربه میکنند که میتواند باعث آسیبهای بعدی شود.
بسته به نوع اعتیاد مادر و میزان مصرفش، نوزادان تازهبهدنیاآمده هم حال و روز متفاوتی دارند. این مددکار بهزیستی که میخواهد نامی از او برده نشود، میگوید: «بچههای معتاد، انقباضهای شدیدی دارند. اغلب دچار سوءتغذیه هستند و وزن کمی دارند. بسته به شرایط جسمیشان، چند روز تا چندماه در بخش مراقبتهای ویژه بستری میشوند.»
از بارداریهای پرخطری میگوید که زنان بیخانمان یا دارای اعتیاد تجربه میکنند و تعداد قابل توجهی از آنها قبل از پایان بارداری به دلیل مصرف مواد، سقط میشوند. اما نوزادانی که به دنیا میآیند بدون دریافت هیچ مراقبتی در دوره بارداری، ممکن است دچار بیماریهای مختلفی شوند. مددکار بهزیستی میگوید: «بچههایی که با اعتیاد به دنیا میآیند بلافاصله باید تحت نظر متخصص مغز و اعصاب قرار بگیرند. در دوره مسمومیتزدایی ممکن است بارها تشنج را تجربه کنند و بخشهایی از عملکرد مغز آنها تحت تأثیر قرار بگیرد. در بدترین حالت، نوزادانی را داریم که توان حرکت را از دست میدهند و زندگی نباتی خواهند داشت.»
نوزادانی هم هستند که این هفتخان را با موفقیت سپری میکنند و با مصرف دارو و مراقبتهایی که دریافت میکنند مسمومیت اعتیاد از تنشان به صورت کامل خارج میشود: «بعد از پایان دوره خروج مسمومیت، نوزادانی که مقاومت بدنی بهتری دارند، خیلی زود به رشد طبیعی خود میرسند. در صورتی که در خانوادهای امن زندگی را تجربه کنند و دوباره توسط والدین مجبور به مصرف نشوند، زندگی عادیای خواهند داشت.»
بیخبری
بیخبر از دنیا و مافیه به درختی در پارک حقانی میدان شوش تکیه داده و چرت میزند. با هر سؤالی به زحمت سرش را از روی زانو بلند میکند و تنها واکنشاش بازکردن لحظهای پلکهایش است. سن و سال زیادی ندارد. نخستین بار یکی از هممصرفیهایش فهمید که عاطفه باردار است؛ صورت ورمکرده و شکمی که روزبهروز برآمدهتر میشد و مثل وصلهای ناجور روی تن نحیف عاطفه خودنمایی میکرد. یکی از زنها میگوید: «مدام میگفت گرسنه است. هر چه غذا به او میدادیم سیر نمیشد که نمیشد. دماغش باد کرده بود و دستهایش ورم داشت؛ مثل هر زن دیگری که حامله میشود. شکمش که شروع کرد به گردشدن، فهمیدیم باردار است.»
حتی نفهمیده بود باردار است. غرق در توهم و خماری با مریخیها حرف میزد. یا نشئه بود و نفسهایش به شماره میافتادند. خبر بارداربودنش را که از هممصرفیهایش شنید، دنیایش همچنان هیچ تکانی نخورد. نمیداند بچهای که در شکم دارد، کی قرار است چشم به دنیا باز کند. هیچ آرزویی برای فرزندی که در راه است، ندارد. اطرافیانش میگویند: «دکتر که تا به حال نرفته ولی یکی – دو بار پزشکان بدون مرز اینجا آمدهاند و برایش دارو آوردهاند.»
عاطفه کسی را ندارد و کمتر از یک سال است که در پارک میخوابد. حالا که هوا سرد شده، مثل خیلی از زنان بیپناه دیگر این شهر شبها خودش را به یکی از مراکز شوش میرساند که جای گرمی برای خوابیدن داشته باشد.
مهمان ناخواسته
هوا سرد شده. عاطفه تن سنگینش را با خود به مددسرای زنان میرساند تا کمی گرم شود و غذایی بخورد. گرسنگیاش انگار ته ندارد. زنان پارک با او شوخی میکنند: «انگار به جای بچه، توی شکمش اژدها دارد.» و بچه و اژدها برای عاطفه فرقی ندارد.
سپیده علیزاده، مدیر مؤسسه نور سپید هدایت، که مددسرایی در میدان شوش برای زنان بیسرپناه دارد، میگوید: «بارداری در بین زنان کمتر از ۲۰ سال بیش از سایرین در این محدوده شایع است. از طرفی اغلب شدت اعتیادشان آن قدر زیاد است که هیچ حسی نسبت به فرزند خود ندارند. حتی تا ماههای آخر نمیدانند باردار هستند.»
خبری از خدمات بهداشتی و درمانی نیست و اغلبشان تا لحظه زایمان حتی رنگ مراقبتهای بارداری را نمیبینند. مگر این که شانس با آنها یار باشد و پزشکان بدون مرز در گشتهای معمول خود آنها را ببینند. علیزاده میگوید: «بزرگترین دغدغه این افراد تأمین مواد است. حتی آن قدر توان ندارند که بچهای که ناخواسته باردار شدهاند را سقط کنند. به روشنی میدانیم که چنین بارداریای هم برای مادر و هم برای بچه تا چه اندازهای خطرناک است.»
مشکلات قضایی و نداشتن شناسنامه و نبود هیچگونه خدمات درمانی و حمایتی را، شروع زندگی پرآسیبی برای کودک تازهبهدنیا آمده میداند و میگوید: «اغلب مادران قصد نگهداشتن بچه را ندارند. اگر این بچهها توسط اورژانس اجتماعی شناسایی و تحویل بهزیستی داده نشوند، احتمالا برای قاچاق و خرید و فروش مواد مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. یا به افرادی فروخته میشوند که قصد سوءاستفاده از بچهها را دارند. چون میدانیم کسی که به چنین بلوغ اجتماعی رسیده که میخواهد فرزندخوانده را بزرگ کند، میداند باید از طریق بهزیستی و روال قانونی این بچهها را به خانواده خود ببرد اما افرادی که بچهها را میخرند معمولا برای مافیای مواد و سوءاستفاده جنسی از آنها استفاده میکنند.»
مادران ۲۰ساله
بخش زایمان بیمارستان شهید اکبرآبادی از معدود بیمارستانهای عمومی تهران است که مراجعان مبتلا به اعتیاد را پذیرش میکند؛ زنانی که اغلب بعد از تجربه درد بسیار به کمک همراهانشان یا اورژانس اجتماعی خود را به این بیمارستان رساندهاند. اتاق مخصوصی در بخش زایمان به مادران درگیر اعتیاد اختصاص دارد. فهیمه پرنیان، سرپرستار بخش بعد از زایمان این بیمارستان میگوید: «اغلب مادران معتاد یا دارای اعتیاد در آخرین لحظاتی که بچه در حال بهدنیاآمدن است به اینجا مراجعه میکنند. یا اقدامات اولیه اورژانسی نیاز دارند، یا زمان زایمان فرارسیده است. به هر حال در چنین شرایطی سوءمصرف مواد تأثیر زیادی در رفتارهای این مادران دارد. پرخاشگری میکنند یا درخواستهای غیرمنطقی دارند. برای این که بیماران و مراجعان دیگر بخش دچار اضطراب نشوند، اتاق جداگانهای برای مادران معتاد در نظر گرفتهایم.»
از زایمان زودهنگام گرفته تا مشکلاتی مثل ابتلا به بیماریهای واگیردار، این روزها مادران دارای سوءمصرف را به خود درگیر کرده است. پرنیان میگوید: «بسیاری از آنها علائم کووید را دارند. همچنین بیماریهایی مثل هپاتیت و مشکلات دیگر. از طرف دیگر هیچ مراقبت و خدمات بهداشتی و درمانی حین بارداری دریافت نکردهاند. نمیدانند در هفته چندم بارداری هستند. برای کمک به آنها برای زایمان و کاهش درد و همچنین متعادلکردن شرایط نوزاد، نیاز داریم بدانیم که چه دوز، از چه موادی و چه زمانی مصرف کردهاند اما معمولا این اطلاعات را از ما مخفی میکنند.»
مادران زیر ۲۰سال بیشترین تعداد مراجعان دارای اعتیاد در بیمارستان اکبرآبادی را به خود اختصاص دادهاند که با زایمانهای زودهنگام و مشکلات بعد از آن مراجعه میکنند. او میگوید: «کودکانی که از مادران دارای اعتیاد به دنیا میآیند هم علائم اعتیاد را دارند و طبق تشخیص پزشک باید برای خارجشدن مسمومیت اعتیاد از بدنشان به ان.آی.سی.یو منتقل شوند. بخش مددکاری از زمان ورود مادران به بیمارستان و زایمان در جریان کارهای آنهاست و در صورتی که مادر بیخانمان باشد، کودک بعد از ترخیص به بهزیستی منتقل میشود.»
انتهای پیام
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰