تفکر «هرچه پیش آید خوش آید» در انتخاب مدیرعاملان باشگاههای ورزشی
ایسنا/اصفهان در قرن حاضر، سازمانهای استراتژیک و متفکر، یکی از نشانههای پیشرفت جوامع محسوب میشوند. سازمانهایی که با برنامههای بلندمدت، اجرا و پیاده سازی سیستمهای مدیریتی، برای آیندههای چندین و چند ساله و مقابله با رقبای مطرح در عرصه بین المللی طراحی و آماده میشوند. از ویژگیهای سازمانهای مدرن میتوان به انعطافپذیری در شرایط خاص اشاره
ایسنا/اصفهان در قرن حاضر، سازمانهای استراتژیک و متفکر، یکی از نشانههای پیشرفت جوامع محسوب میشوند. سازمانهایی که با برنامههای بلندمدت، اجرا و پیاده سازی سیستمهای مدیریتی، برای آیندههای چندین و چند ساله و مقابله با رقبای مطرح در عرصه بین المللی طراحی و آماده میشوند.
از ویژگیهای سازمانهای مدرن میتوان به انعطافپذیری در شرایط خاص اشاره کرد، موضوع مهمی که میتواند سازمانها را در مقابل برنامههای هجومی رقبا، تغییرات محیطی و حوادث پیش بینی نشده بیمه کند.
در دهههای اخیر، باشگاههای ورزشی همانند یک بنگاه اقتصادی، سعی در اجرا و پیادهسازی مدیریت پیشرفته دارند و با این وسیله، علاوه بر کسب پیروزیها و عناوین چشمگیر ورزشی، در کسب سود و برنامههای اقتصادی نیز به موفقیتهای قابل توجهی دست پیدا کردهاند.
تمام موارد فوق در حالی است که ورزش ما لقب حرفهای را به خود گرفته است و باشگاههای ما با ترفندهای خاص مجوز حرفهای اخذ میکنند، اما متاسفانه در عمل بدون هیچ برنامه مشخصی، به طرحهای فصلی و چه بسا تفکر «هرچه پیش آید خوش آید» گونه بسنده میکنند.
چند سالی است که در عرصه مدیریت کلان باشگاهها، که امروزه به عنوان یک بنگاه اقتصادی در سطح جهان مطرحاند، پیشرفتهای شگرفی را شاهد هستیم، در حالی که این موضوع در کشور ما روند عکس گرفته و شاهد تغییر و تحولات عجیب و نامتعارف در سطح کلان باشگاهها هستیم.
عزل و نصبهای شتاب زده و سلیقهای، تغییرات بدون تفکر، انتصابات جناحی و… تنها گوشهای از ناکارآمدی تغییرات در باشگاههای کشور است.
زمانی نه چندان دور با لحنی آکنده از تمسخر و تعجب، تیمهای حوزه خلیج فارس به واسطه تغییرات مکرر و شتاب زده در کادر فنی مورد نکوهش قرار میگرفتند، اما اکنون این ما هستیم که گوی سبقت را از آنان ربودهایم و در مسیر تغییرات غیر کارشناسانه، در پی تغییر مدیریت کلان در باشگاههای ورزشی کشور هستیم، تصمیماتی نه بر مبنای نیازهای باشگاه و ورزش، بلکه کاملا بر پایه احساسات و برحسب سلیقه شخصی، جناحی و دل بخواهی.
هنوز دلیل روی کار آمدن مدیر محترم قبلی برای تمامی کارشناسان نامشخص است که با یک حکم دیگر اخبار شوکه کنندهتری از روی کار آمدن یک مدیر جدیدتر و عجیبتر همگان را به بهت فرو میبرد.
در اینکه انتخاب و انتصاب مدیران، بالاخص در ورزش، کاملا بر پایه لابی و صرف آشنایی با فلان اعضای هیئت مدیره است شکی نیست. متاسفانه مدیریت ورزش ما به جای علم، برحسب آزمون و خطاست و مدیران در سال های ابتدایی از این روش برای کسب تجربه استفاده میکنند و منابع سازمانی را فدای تجربه اندوزی می کنند. حال باید ببینیم به چه دلیلی زمانی که یک مدیر با صرف انرژی باشگاه به یک تجربه نسبی برای تعریف امورات روزانه سازمان رسیده است، یک شبه تصمیم بر تغییر وی میگیرند؟ مدیر جدید برحسب چه متر و معیار و پارامترهایی برگزیده شده است؟
با عرض تاسف، باشگاههای ما یا دولتی و مطیع اوامر دولت و وزیر مربوطه اند، یا زیر نظر و با نام یک برند یا یک بنگاه اقتصادی وارد عرصه ورزش میشوند و همین مسئله باعث میشود با باشگاه مانند یک ملک شخصی رفتار شود نه یک بنگاه ورزشی. درست همینجاست که قدمت، پیشینه و حتی گاها بزرگترین سرمایه یک باشگاه، یعنی تماشاگران و طرفداران، نادیده گرفته میشوند و تنها منافع شخص یا یک گروه محدود ارجحیت پیدا میکند و دیده میشود.
برای پیشرفت ورزش کشور، باید با تدقیق در امور باشگاه و سایر رقبا و الگوبرداری از نمونههای موفق، جایگاه مدیران به درستی تعریف شود و با ثبت اهداف و ترسیم نقشه راه مناسب، مسیر را برای دستیابی به این هدفهای از پیش تعیین شده هموار کرد، نه اینکه با تغییرات بدون برنامه و تنها بر حسب سلایق شخصی اقدام به انتصاب و تغییر مدیران کند.
یادداشت از: سجاد فرخی؛ دکتری تخصصی مدیریت بازرگانی و مدرس دانشگاه آزاد
انتهای پیام
منبع:ایسنا
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰